گردشگری با ژانر وحشت
از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب ایران پر از مکان هایی است که تماشای آنها شما را به وجد میآورد. مکان هایی که نشان از قدمت این کشور و یا زیباییهای طبیعت این خاک دارد. برخی از جاذبههای موجود در ایران در کنار زیبایی و قدمت، ویژگی دیگری هم دارند و آن “عجیب” بودن آنهاست. چیزی که در بازدید از این مکانها نصیبتان میشود، معمولا حیرت و تعجب و احتمالا کمی حس ترس است!
سفر به این مکانهای مرموز و دلهرهآور زیرمجموعه بخشی از گردشگری است که به آن «گردشگری وحشت» یا «گردشگری سیاه» گفته میشود. سالانه میلیونها نفر در سرتاسر دنیا به این مکانهای ترسناک سر میزنند. خوشبختانه کشورمان ایران از حیث داشتن مکانهای اسرارآمیز و ترسناک تاریخی و طبیعی بسیار غنی است.
در این مقاله به معرفی چندین نمومه از این مکان ها می پردازیم.
اگر فیلم «کلبه وحشت» را تماشا کرده باشید، قطعا نمای آغازین فیلم که از یک تالاب وهمناک و مرموز شروع میشود، از یاد نبردهاید. خوشبختانه برای آنهایی که همواره خیال سفر به مکانی تسخیر شده به آن سبک را داشتند، دریاچهای در نوشهر، مازندران وجود دارد که با وجود فضای وهمآلود و همیشه غرق در مِه و بخار هوا شباهت غریبی به تالاب فیلم کلبه وحشت دارد.
دریاچه ارواح در مازندران که نام حقیقی آن «دریاچه ممرز» یا «ملا کلا» است، فضای بسیار مرموزی دارد. درختان و بوتههای اطراف دریاچه ظاهری کاملا متمایز دارند و زلالی آب آن هم سبب شده که پژواک درختان را درون آب ببینید که منظرهای جادویی به وجود آورده است. ولی آنچه باعث شده دریاچه ارواح حالوهوای مخوفی داشته باشد، وجود شمار زیادی از درختان مرده و البته مِه مرموزی است که در زمان زیادی از سال جنگل و دریاچه را فرا گرفته است..به همین جهت دریاچه ظاهری بسیار وهمانگیز پیدا کرده و محلیها هم عقیده دارند، این جنگل از دیرباز محل زندگی ارواح مردگان بوده است. ترکیب صدای زوزه باد در میان شاخ و برگ درختان و ادغام آن با صدای حشرات، پرندگان و جانوران دیگر باعث میشود گردش شبانه نزدیک این دریاچه و حوالی آن به سر کمتر کسی بزند.
کویر ریگ جن با وسعتی برابر ۳۸۰۰ کیلومتر مربع، در غرب دشت کویر ،منطقه مرزی استانهای سمنان و اصفهان قرار دارد. منطه ای پر از تپه های ماسه ای در کویر مرکزی ایران است. این منطقه ی وسیع و پهناور هیچ گونه چاه آب و یا منبع آبی ندارد و به همین دلیل هیچ وقت برای کاروان ها مورد علاقه نبوده است، با این وجود گردشگران ماجراجو، این منطقه را دوست دارند و در این چند سال به جز گردشگران، محققان زیادی به آن رفته اند.
کویر ریگ جن روی یک دشت فرسایشیافته تشکیل شده است که رسوبات و مواد فرسایشی آن از دامنههای البرز نشات گرفتهاند. ریگ جن سرشار از تپههای برخان، تپههای ماسهای هرمی و رسوبات و باتلاقهای نمکی است که علامتی از حیات در آنها دیده نمیشود. بهدلیل نبود پوشش گیاهی در ریگ جن، شنها تحتتاثیر باد دائما جابهجا میشوند و ظاهر کویر را تغییر میدهند.
به کویر ریگ جن، مثلث برمودای ایران هم می گویند. ریگ جن از اسرارآمیزترین و ترسناکترین مناطق ایران به شمار میرود و در بیشتر نقشههای قدیمی حتی نامی از آن ذکر نشده است. در این منطقه باتلاقهای شنی زیادی وجود دارند که بهراحتی هر موجودی را به کام مرگ میکشانند. البته متاسفانه در سالهای اخیر بهدلیل خشکسالیهای پیدرپی و عدم بارندگی، مردابها در منطقه شکل نمیگیرند.
تا سالها پیش برای اتفاقاتی که در کویر ریگ جن رخ میداد، هیچ توجیهی وجود نداشت و نمکزارهای آن محل دفن بسیاری از موجودات زنده و مسافران بودند. کسی جرئت سفر به این منطقه را نداشت و راز این کویر کشف نشده باقی مانده بود. فرو رفتن و غرق شدن در گل و لجن از مرگبارترین اتفاقاتی است که ممکن است هر مسافر نابلدی را در منطقه ریگ جن گرفتار کند.
این جنگل در روستای سربرج در نزدیکیهای مشهد از توابع طرقبه قرار دارد. وقتی که هوا رو به تاریکی میرود، صدای جیغ از لابهلای درختان جنگل به گوش میرسد.به گفته برخی، در گذشته نه چندان دور زنی در این جنگل کشته و سپس سوزانده شده است. به همین دلیل هر شب با صدای ناله و جیغ به خون خواهی از قتل خود به دنبال قاتل می گردد.تراژدی وحشتناکی است که باعث شده این جنگل زیبا و انبوه به یکی از ترسناک ترین جاهای دیدنی ایران تبدیل شود.در حالی که بعضی از افراد محلی معتقدند که صدای ملخهایی که در میان شاخ و برگ درختان لانه دارند در شبهنگام باعث میشود تا صدایی مهیب و وحشتناک به گوش برسد.
طول عمر این نوع ملخها چهل روز است، به همین دلیل این صدای جیغ در فصول بارانی به مدت چهل شبانهروز به گوش میرسد. با این وجود، همچنان مردم محلی این فریادهای عجیب و هراسآور را به از ما بهتران یعنی اجّنه و ارواح نسبت میدهند. فرقی نمیکند کدام روایت را پذیرفته باشید، سفر به این جنگل واقعا تجربه ترسناکی است.
منطقه ییلاقی روستای سربرج در دهستان طرقبه، همیشه دمای هوایی چند درجه خنک تر از شهر مشهد دارد. در این منطقه بیشتر گردشگران فصل بهار و تابستان را برای سفر به جنگل جیغ مشهد انتخاب می کنند.
دره ستارگان قشم از ترسناک ترین مکان های ایران به «دره ارواح» هم شهرت یافته است. همچنین به سبب آنکه به ساختمان ویرانهای شباهت دارد، مردم محلی به آن «استار افتیده» یا «استاره کفته» میگویند که هر دو به معنای ستاره افتاده است. با وجود بکری و زیبایی دره ستارگان، بسیاری که به آن سر زدند، این دره را مکانی مبهوتکننده و مخوف دانستهاند. دره ارواح قشم در نزدیکی روستای برکه خلف قرار دارد. دره ارواح با غروب آفتاب و تاریکی هوا جلوه هراسآوری و مرموزی به خود میگیرد.
این دره بهعنوان بخشى از ژئوپارک قشم در میراث یونسكو ثبت شود.
دره ستارگان از پدیدههای منحصربهفرد زمینشناسی به حساب میآید که در فهرست عجایب هفتگانه قشم قرار دارد و بهعنوان بخشى از ژئوپارک قشم در میراث یونسكو ثبت شده است. با قدمتی بیش از دو میلیون سال، چشم هر بینندهای را به خود خیره میکند. این دره یکی از جاذبههای اسرارآمیز و جالبی است که شامل مخروطهای نوکتیز، ستونهای عظیم و دیوارههای بلند میشود. این پدیده طبیعی در اثر فرسایش ناشی از رگبارهای فصلی، آبهای سطحی و تندبادها شکل گرفته است و لایه و حفرههای متعددی در درون هر ستون این دره وجود دارد که هوا بهراحتی به درون آنها نفوذ میکند. اشکال هندسی دره ستارگان از جنس ماسه، سنگ و سیمان آهکی است.صدفهایی در بالای تندیسهای سخت ماسهای و صخرهای مشاهده شده است که نشان میدهد این منطقه در گذشتههای دور، زیر دریا بوده است.
طبق افسانههای مردم محلی قشم، دره ستارگان محل زندگی اجنه و ارواح است که شبها در آن رفتوآمد میکنند. بسیاری از مردم بر این باورند که صداهای عجیبوغریبی که شبها از این دره به گوش میرسد، بهدلیل حضور این موجودات است و از همین رو ورود گردشگران به دره ستارگان در شب را توصیه نمیکنند.
محققان زمینشناسی علت این صداها را پیچیدن باد در روزنهها و حفرههای پرتعداد صخرهها میدانند که هنگام عبور از این دالانها و ستونها، صدای خاصی تولید میکند.
پاییز و زمستان، بهترین فصل بازدید از دره ستارگان است؛ زمانی که آبوهوای مساعدی در جزیره وجود دارد.
در شهرستان سیرجان در جنوب استان کرمان، باغی وجود دارد که از درختان آن به جای میوه، سنگ آویختهاند. ماجرای این باغ اسرارآمیز به دهه ۱۳۴۰ باز میگردد. صاحب باغ درویش خان اسفندیارپور بوده که گفته میشود، ناشنوا و لال بوده و زمینهای کشاورزی زیادی داشته است.
ماجرای باغ سنگی هم به دوران اصلاحات ارضی باز میگردد که به موجب آن درویش خان بسیاری از زمینهایش را از دست داد و همین باعث آشفتگی و ناراحتی او شد. درویش خان پس از این ماجرا تصمیم گرفت در اعتراض به این مسئله دیگر کشاورزی نکند و بگذارد درختان باغش کاملا خشک شوند. او بعدا درختان خشکیده را در چالههایی کاشت و از آنها سنگهایی آویزان کرد. برخی از اعضای خانواده درویش خان اعتقاد دارند، از آنجایی که او نمیتوانسته صحبت کند، برای اعتراض دست به این کار زده است.
یکی دیگر از عجایب باغ درویش خان سنگهای یک شکل و یکنواختی هستند که بر روی درختان آویزان شدند. همین هم باعث شده تا ابهامات زیادی در مورد منشأ این سنگها به وجود بیاید. اینکه آیا سنگها از همین حوالی آورده شدند؟ یا اینکه درویش خان سنگها از مناطق دور به اینجا آورده است؟ برخی عقیده دارند درویش خان این سنگها را در جایی پیدا کرده و به اینجا آورده، برخی نیز میگویند که خود او این سنگها را به این شکل در آورده است. به هر حال بسیاری درویش خان را حین سوراخ کردن سنگها و آویختنشان دیدهاند.
درویش خان تنها به آویختن سنگ اکتفا نکرد، بلکه لاستیکهای پنچر شده، فنر، آیینه شکسته و خلاصه هر وسیله جالبی که میدید را نیز به شاخههای درختان آویزان کرد. گفته میشود، درویش خان از میوههای سنگی و درختان باغش همچون درختان و میوههای واقعی نگهداری میکرد و حتی به نشانهی هر واقعهای همچون فوت یکی از اقوام سنگی به درختان آویزان میکرده است.
به عقیده برخی، درویش خان باغ سنگی را در خواب دیده و صبح که بیدار شده شروع به ساخت آن کرده است. بعضی هم عقیده دارند که درویش خان بعد از ماجرای اصلاحات ارضی به جنون رسیده و این کارش هم از روی همین دیوانگی و جنون بوده نه آنکه بخواهد اعتراضی داشته باشد. به هر حال، هرچه در سر درویش خان بوده، حاصل کار او باعث شده تا باغی نامیرا با منظرهای مخوف و پررمز و راز داشته باشیم که تا همین حالا یعنی سالها پس از مرگ صاحبش همچنان از میان نرفته و بسیاری را به شهرستان سیرجان میکشاند تا باغ سنگی را از نزدیک تماشا کنند.
ماهنشان شهری پر رمز و راز بوده که چند هزار سال پیش محل حکمرانی قوم مادها بوده است. ماهنشان نام منطقهای است در جنوبغربی زنجان که در فاصله حدود ۱۰۰ کیلومتری از این شهر قرار گرفته است.در نزدیکی این منطقه جاذبه ای مرموز و عجیب قرار گرفته است، بنایی که ردی از جن و دیو را بر چهره دارد و بومی ها ساختش را کار جنیان می دانند به همین دلیل است که به آن دودکش جن می گویند. در اصطلاح زمینشناسی به پدیده طبیعی دود کش جن «هودو» می گویند، هودو در واقع سنگی شبیه قارچ است که در اثر فرسایش شکلی شبیه مناره بلند و نازک پیدا کرده و سنگ دیگری روی آن قرار گرفته است، در زنجان به این هودوها «دودکش جن» گفته می شود. برای دیدن دودکش جن باید به ۲۰ کیلومتری شهر ماهنشان و ۱۲۰ کیلومتری زنجان بروید. در آنجا ستونی بلند از جنس خاک رس را می بینید که در اثر فرسایشی طولانی مدت به وجود آمده و تخته سنگی مسطح در بالای آن ظاهری شبیه دودکش را به آن داده است. شاید بپرسید چرا محلی ها به این دودکش ها «دودکش جن» می گویند؟ چون در گذشته ساخت هر بنایی که برای انسان سخت بوده را به جن و دیو نسبت می دادند.
در پای این دودکش ها دژی کهن قرار دارد که خبر از قدمت طولانی این محل می دهد. با گذر از دودکش ها به بقایای قلعه بزرگی برمی خوریم که به آن قلعه بهستان با تخت دیو می گویند. این قلعه با ۶۴ اتاق و دو راه پله در لیست آثار ملی قرار دارد و بازدید از آن بسیار خاطره انگیز است. شکل ظاهری بیرون قلعه شبیه دیواره ای از دودکش های به هم چسبیده و تعدادی دودکش های جداست. در پایین قلعه روزنه هایی به چشم می خورد که ظاهر آن را را مرموز و اسرار آمیز کرده است. دلیل این که به این قلعه، «تخت دیو» می گویند این است که محلی ها بر این باور بودند که دیوها بر روی سنگ های مسطح بالای ستون ها می خوابند. قدمت بنای اولیه این قلعه به دوره ساسانی برمی گردد اما از آن در قرن های ۵ و ۷ هجری استفاده می شده و برای ساختن اتاق های آن کوه ها را حفر کرده اند.
این قلعه به دلیل شکل خاصی که داشته است سیستم آبرسانی جالبی نیز دارد، به این صورت که در بالای قلعه حوضی وجود دارد که جنس آن از سنگ و ساروج (نوعی سنگ مقاوم در برابر فرسایش آب) است و توسط لولههای گلی به قسمتهای پایینتر هدایت میشود.
اگرچه این منطقه از نظر ژئوتوریست ها و زمین شناسان بسیار جذاب است و نامش در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است اما در معرض فرسایش و تخریب شدید است و هیچگونه حفاظتی از آن صورت نمیگیرد.
کال جنی یا دره جنیان منطقهای رمزآلود در شمال شهر طبس و در اطراف روستانی ازمیغان در امتداد خروجی قناتی در نزدیکی آن واقع شده است؛ مجموعهای از فرو رفتگیها، برجستگیها، حفرهها و شیارهای حاصل از فرسایش، خلل و فرج (منافذ و سوراخ های ریز) دیوارهها، پلکانها، آبشارهای کوچک و حوضچههای آب است؛ آثاری که در کنار هم یک جاذبه شگفتانگیز را خلق کرد. .یک دره ی خاموش، سرد و پر از آب که در دل پهنه ای داغ و تب دار قرار دارد؛که از دوره ساسانیان تاکنون در این مرز و بوم باقی مانده است.شکلگیری دره کال جنی متاثر از عوامل بسیاری بوده است؛ عواملی چون بستر نرمفرسا (قابل فرسایش)، شیب زیاد طولی رودخانه، بارانهای فصلی و فراخاست (حرکت یک ساختار بهسمت بالا) دائمی منطقه که در طول سالیان دراز، این پدیده زیبا را به وجود آوردهاند.
در واقع کال جنی از دو بخش کال و جنی تشکیل شده است که کال به معنای دره یا مسیر ایجاد شده به وسیله سیلاب ها بوده بخش دوم آن هم به دلیل ترسناک بودن این محل توسط ساکنین روستا بر روی آن قرار داده شده است. شکل و ساختار دره بهگونهای است که وزش باد (بهویژه در هنگام شب که شدت بیشتری میگیرد) و عبور آن از میان شکافهای دره، باعث به وجود آمدن صداهای عجیب و غریبی میشود. اهالی این منطقه در گذشته در واقع صدای وزش باد را در میان سنگها میشنیدند؛ صداهایی عجیب و غریب و رعبانگیز که آنها را از حضور جنها در این دره مطمئن میکرد.برخی نیز معتقد هستند که در گذشته، عدهای از پیروان میترائیسم این دره را بهعنوان عبادتگاه خود انتخاب میکنند. آنها شایعه جنزدگی این منطقه را انتشار میدهند تا مردم از حضور در این منطقه بترسند. آنها به این طریق از آزار و اذیت دیگران در امان میماندند.
با پیش رفتن در دره کال جنی متوجه میشوید که این دره با دیگر نقاط بیابان طبس فرق دارد. در این دره برخلاف دیگر بیابانهای استان خراسان جنوبی، آب نایاب نیست. وجود آبشارهایی کوچک و فرحبخش که در زبان بومی «شُلَن» خوانده میشوند، بهعلاوه حوضچههایی کمعمق (۰٫۵ تا ۱٫۵ متر) برای آبتنی و رهایی از گرمای داغ دره جنیان، لذت گردش در این دره تاریخی را دو چندان میکنند.در این دره نخلستان های زیادی روییده است که به زیبایی بصری این مکان می افزاید.
جریان آب در دره کال جنی بهصورت کاملا مهندسی شده به درون قنات هدایت میشود؛ بهگونهای که بیننده حس میکند این تونل توسط انسانها ساخته شدهاند. در همین قسمت دره، فرسایش به اوج خود میرسد و زیباترین و عجیبترین نقوش، نگارهها و برجستگیهای کف دره رخ میکنند؛ نقوشی که نشان از جریان آب در سالهای دور دارند. از این نقطه به بعد با قطع شدن آب تا چشم کار میکند بیابان است و بیآب و علفی.
فصل بهار زمان مناسبی برای سفر به این جاذبه گردشگری عجیب است.
در ۴۵ کیلومتری شهرستان تکاب و در استان آذربایجانغربی، دریاچهای هست که به دریاچه گنج معروف است. این دریاچه در محوطه باستانی تخت سلیمان قرار گرفته و علت نامگذاری این دریاچه به دریاچه گنج، باوری قدیمی است. عدهای از بومیان عقیده دارند در طی ادوار مختلف تاریخ، گنجهای زیادی در این دریاچه پنهان شده است. البته جالب است بدانید تاکنون هیچ سندی مبنی بر پیدا شدن گنج به دست باستانشناسان نرسیده و این نشان از خطرناک بودن راه پیدا کردن گنج میدهد.
آسیا
ماجراجویانه
بکرگردی
ایران